یادداشت علیرضا اذربخت به نماینده مردم شریف شهرستان های گچساران وباشت در مجلس شورای اسلامی به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای باشت ، متن یادداشت به شرح زیر است ، *خون دلی که لعل شد* برادر عزیز جناب آقای حسینی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی شهرستان باشت و گچساران سلام علیکم خیلی وقت بود منتظر […]
یادداشت علیرضا اذربخت به نماینده مردم شریف شهرستان های گچساران وباشت در مجلس شورای اسلامی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صدای باشت ، متن یادداشت به شرح زیر است ،
*خون دلی که لعل شد*
برادر عزیز جناب آقای حسینی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی شهرستان باشت و گچساران
سلام علیکم
خیلی وقت بود منتظر بودم که سخن به زبان بیاوری و برخی مسائل را بیان کنی که امروز متن شما را خواندم و خوشحال شدم از اینکه سکوتت را شکستی و چند کلامی را بیان فرمودید.
من به شما در انتخابات میان دوره ای این منطقه رای ندادم،چون شناختی نسبت به جنابعالی نداشتم و آدمی نبودم که مثل خیلی از بزرگواران سوار موجی شوم که عده ای ساخته اند و موج سواری کنم.
قائلم به شناخت برای انتخاب کسی که قرار است چند سالی برای شهرم نطق کند و دادخواهی این مردم را بکند و در بحث کلان تر در تصویب قانونی، رای موافق یا مخالف دهد که ممکن است سرنوشت افراد بسیاری را تحت الشعاع قرار دهد.
پس این کلام از طرف شخصی است که به شما رای نداده و طرفدار شما نبوده است.
حس شما در روزهای ابتدایی که بر صندلی سبز بهارستان نشستید را نمی دانم، ولی من به روزهایی فکر میکردم که شعار انتخاباتی خود را فراموش کنید و تن به بی عدالتی دهید که عده ای در ازای رای دادن به شما میخواستند. هر چه به جلو می رفتیم مخالفین شما بیشتر میشد از خودی و غیر خودی و این برای من عجیب بود.
همانطور که هر وقت یک نفر مورد تایید همه باشد باید شک کرد به کسی هم که همگی به یکباره مخالف ایشان میشوند هم باید شک کرد.تا جایی که بیانیه چند هزار کلمه ای برادرت را خواندم که بسیار متعجب شدم و این شک و تعجب باعث شد تا من از طرفداران خودت سوالی بپرسم ، شمایی که پشت تریبون برای آقای حسینی داد میزدی و یا شمایی که سینه چاک بودید قبل از انتخابت، الان چه شده که همگی مخالف این آقا هستید؟
پاسخ ها را میشنیدم و چیز خاصی بیان نمیکردم .!
پاسخها اکثرا این بود که به ما بی مهری شده است.
در ایام انتخابات تلاش کرده ایم برای سید حتی جواب تلفن مارا نمیدهند.
در ایام انتخابات همه جا را کنار سید بودم اما اسمم در لیست وام نیست.
ایام انتخابات کل خانواده ،زن و بچه م را در همه جا میبردم برای حمایت از ایشان اما برای برادرم کاری نکرد .
خب عجیب بود، واقعا تا به حال ندیده بودم در این شهرستان که چنین چیزی رخ بدهد،نماینده ای که به مجلس می رفت حداقل هوای عده ای خاص را داشت اما شما همان عده خاص را هم جز عموم حساب کردید که نزدیک ترین آنان اقوام درجه یک شما بود.
آزمون پتروشیمی که آمد خیلی راحت میتوانستید بدون هیچ آزمونی تعداد افراد حامی خود را جذب کنید اما باز هم تن به این کار ندادید و گفتید:( جذب فقط با آزمون.!)
در بحث بومی و غیر بومی بودنِ کسانی که باید جذب پتروشیمی شود صحبت های ارزشمندی داشتید که من تشکر میکنم.
بعد از آزمون پیش خودم گفتم حتما برنامه این است که آزمون برگزار شود و حق خوری آنجا صورت بگیرد و هر که را میخواهند ببرند.اما نتایج که آمد دیدم تعدادی از کسانی که سینه چاک شما بودند در این آزمون قبول نشده اند و باز هم شوکه شدم!!
که مگر می شود ،مگر چنین چیزهایی هم هنوز وجود دارد.
یعنی کسی هست که با همه ی مشکلات موجود ، منفعت عمومی را بر منفعت شخصی ترجیح دهد.
و من شهادت میدهم که دیدم،هم در این دنیا و هم در آخرت شهادت میدهم که دیدم.
در این میان عده ای از رسانه ها در سکوت به سر میبردند ،عده ای نیز مدام بدنبال تخریب شما.گله دارم از رسانه هایی که چون جیره آنها قطع شده بود یا اینکه منفعت شخصی آنها در میان بود ولی شما منفعت عموم را در نظر داشتید ،سکوت کردند. ای کاش آنها نیز به تخریب شما میپرداختند چون به زعم من کسی که سکوت میکند منافق است.
اما در این میان من مدام استوری واتس اپ و پیج شما را چک میکردم که گاهی از خدمات خود ارائه ای در اختیار مردم قرار میدادید، اما دریغ از اینکه رسانه ای (بجز تعداد محدود و انگشت شمار) این خدمات را رسانه ای کنند ،اصلا نه بخاطر شما بلکه بخاطر امید آفرینی در جامعه که حضرت آقا بسیار حساس هستند در این موضوع.
الان هم جا دارد تعدادی از این خدمات را بیان کنم:
۱.تزریق سهم آلاینده های نفتی سالهای ۹۳_۹۴ به شهر
۲.تزریق حدودا ۶۰۰میلیارد تومن به آبیاری دشت های گچساران و خان احمد
۳.تبدیل وضعیت حدود ۳۸۰ نفر در شرکت نفت که تعداد زیادی از آنها نزدیک به خط سیاسی شما نیز نبودند.
۴.جذب حدود هزار نفر در پتروشیمی با آزمون
۵.نطق های بسیاری در دفاع از وضعیت حوزه انتخابیه
و آسفالت بسیاری از روستا ها و احداث تعداد زیادی چمن مصنوعی و افتتاح مدرسه و موارد بسیار دیگری که همگی در همین مدت دوساله انجام شد .
برادر عزیز؛خون دل خوردی چون در این میان بی یار ماندی
خون دل خوردی؛چون بدنبال گذر از تبعیض و بی عدالتی بودی ولی این مردم عین تبعیض و بی عدالتی را میخواستند.
خون دل خوردی؛ چون بدنبال تغییر ذائقه مردمی بودی که کلام و نیت آنها با هم به اندازه فاصله زمین تا آسمان فرق داشت،
در سخن میگفتند بی عدالتی نمیخواهیم اما در عمل عین بی عدالتی را از شما خواستند و به همین دلیل شما را تنها گذاشتند.
خون دل خوردی؛که شما در مجلس برای رفاه حال این مردم فریاد سر می کشیدی اما رسانه ها به دنبال حاشیه بردن، بیان زیبای شما و کارتون موز معروف بودند که اصل موضوع را به حاشیه ببرند و به سخره بگیرند.
اما به گمان من خون دل خوردن شما به لعل تبدیل شد. خون دل خوردن شما مانند خون دلِ بچه آهویی بود که به ماده ای معطر و خوش بو تبدیل شد چون برای آبادانی و پیشرفت این منطقه در حد توان و بدور از حاشیه تلاش کردی.
سخن بسیار است و مجال کم،بیشتر از این ادامه نمیدهم چون از حوصله خارج میشود.
پ.ن: قطعا و یقینا اشکالاتی هم در دوران نمایندگی شما بوده و صحبت های من به این معنی نیست که شما عاری از مشکل بوده اید.نقد های بسیاری هم وارد هست که در زمان دیگر اگر نیاز بود به بیان آنها میپردازم
فرزند کوچک باشت و باوی :
میرزاعلیرضا آذربخت